حج دانشجویی شیراز کاروان سفیر
| ||
این مطلب بسیار زیبا از جناب آقای موجودی، همسفر خوبمون هست که در پاسخ به کامنت گذاشته شده توسط حاج آقا فاطمی در وبلاگشون نگاشته شده، از اونجایی که ایشون برای رسوندن این مطلب به جناب حاج آقا فاطمی، این متن رو به من ایمیل کردن و اجازه خوندنش رو به من هم دادن، من هم با صلاحدید جناب آقای ناصری این مطلب رو بر روی وبلاگ میزارم. از اونجایی که نمیشه متن رو در یک پست قرار داد مجبورم در دو پست متوالی بزارم ببخشید. ضمنا حاج آقا فاطمی از من خواستند که قسمتهای مربوط به ایشون رو حذف کنم ولی جناب آقای ناصری فرمودند کامل بزارم. با تشکر س. رحیم پور حضور محترم جناب آقای فاطمی
حرف اول : روحانی
بالانویس1 : پیامتان را که در( الف دزفول) دیدم، بغض کردم. دلیلش را . . . بی خیال. نه فکر کنید ناراحت شدم. ابداً و مگر آدم از خوشحالی بغض نمی کند. یا از بیاد آوردن روزهای خوشی که داشته است. بالانویس2: دلم برایتان تنگ شده است ، هم شما و هم حاج محمدعلی ناصری روحانی . روحانی ندارد اخر فامیلی اش؟ چرا! دارد. متن را که بخوانید ، قبول خواهید کرد.
بالانویس 3 : هرجایی می گویم «تو» منظورم «انسان »است یا همان «تو»ی نوعی.
[ شنبه 91/5/14 ] [ 11:23 صبح ] [ ناصری ]
[ نظر ]
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام مجدد خدمت سرور خودم حاج علی آقا موجودی.این مزاحمتها نتیجه آتشیست که خود به پا کرده اید و بلای جان این حقیر گردیده است.آقای عزیز نه در نوشتن استادم ونه در بیان و به گرد شما هم نخواهم رسید ،همه دارائی من همین است که میبینید ، امید دارم که با صبر و حوصله این نوشته مرا بخوانید و حتما منتظر جوابم چون لذتیست در خواندن نوشته های شما با آن ادبیات شیرینتان و این نوشته های من فقط بهانه ایست برای هم صحبتی با شما.دارائی معنوی شما بحمدالله آنقدر زیاد است که لزومی ندارد در این باب این بنده حقیر مطلبی را بیان کنم.و از باب العاقل تکفیه الاشاره ، من باء بسم الله را که بگویم شما تا، ت، تمتش را میخوانید.آقای عزیزکلامم را با این ابیات شروع میکنم تفسیرش با خود شما یک شب آتش در نیستانی فتاد. سوخت چون اشکی که برجانی فتاد.شعله تا سرگرم کار خویش شد.هر نیی شمع مزار خویش شد.نی به آتش گفت کاین آشوب چیست؟مر ترا زین سوختن مطلوب چیست؟گفت آتش بی ثمر نفروخته ام.دعوی بی معنی ات را سوختم.زان که گفتی نیم با صد نُمود.همچنان در بند خود بودی که بود.مرد را دردی اگر باشد خوش است.درد بی دردی علاجش آتش است. آقای عزیز این کمال محبت و حسن ظن حضرت عالیست که این بنده حقیر را با آن الفاظ پر مغز و معنا نام بردید ولی ای آقا ، اهل البیت ادری بما فی البیت،من از حال و روز خودم باخبرم من کجا و روحانی روحانی کجا، کسی که گرفتار هوای نفس است کجا و ان که به خدا رسیده کجا،وخدا گواه است حقیقت را میگویم نه قصه شکسته نفسیست، که اگر چنین هم باشد ،ای برادر بگزار این نفس پلید چنان بشکند و خرد شود تا از این قفس آزاد گردم و رها شوم همان کاری که شهدا کردند واز زندانی که نفسشان آنها را در بند نموده بود رها گشتند و به دیدار محبوب واقعی نائل و عند ملیک مقتدر متنعم به نعم الهی گشتند. علی آقا این کلام زیبای شما (روحانی روحانی)مرا بیاد آن کلام زیبای حضرت امام (ره) انداخت که فرمودند ، فاطی که زمن نامه عرفانی خواست........ برادر عزیز من هم از روحانی فقط را و واو و حا ....آن یدک میکشم . برادر عزیز خود، چه زیبا آن مراحل روحانی شدن را بیان کردید و من چقدر از این فهم و درک شما لذت بردم ، من کجا و طی این طریق و مراحل کجا،آقای عزیزرسیدن به مراحلی که شما دلنشین بیانش کردی ، کار هر کسی نیست ،خون دل خوردنها میخواهد،به قول حضرت عالی دل کندن از هرچه غیر اوست می خواهد، سعدی ز خود برون شو گر مرد راه عشقی کان کس رسید در وی کز خود قدم برون زد، نمی خواهم اطاله کلام کنم و وقت عزیز شما را بگیرم،هر آنچه نسبت به مقامات روحانی نوشته بودید کاملا صحیح و عین حقیقت است ولی ای دوست ، میان ماه من تا ماه گردون......حاج علی آقا، روحانی آن شهیدانی بودند که ابتدا به مقام و مرتبه شهود رسیدند و بعد هم با افتخار به شهادت رسیدند، روحانی آن عزیزانی بودند که اسیر زر و سیم نشدند ،اسیر اسم و رسم نشدند ،اسیر جاه و مقام نشدند ،اسیر زن و فرزند نشدند،و به قول حضرت عالی اسیر میز و صندلی نشدند،و روحانی آن عزیزانی بودند که اسیر لباس هم نشدند وفهمیده بودند که لباس التقوی ذالک خیر،و آنگاه که منزل و مآوای خود را در جنة اللقاء و در کنار دست حضرات معصومین دیدند و ندای فادخلی فی عبادی وادخل جنتی را به گوش قلبشان شنیدند، فریاد ، اقتلونی اقتلونی را سر دادند ،تو مکن تهدید از کشتن، که من تشنه زارم به خون خویشتن عاشقانرا هر زمانی مردنیست مردن عشاق خود یک نوع نیست گر بریزد خون من آن دوست رو پای کوبان جان بر افشانم برو.... آنها به دنبال حیات طیبه بودند و حیات طیبه را در رستن از این چاه ظلمانی نفس و بریدن از این دنیای فانی میدیدند .... آزمودم ، مرگ من در زندگیست چون رهم زین زندگی پایندگیست اقتلونی اقتلونی یا ثقات ان فی قتلی حیاتا فی حیات . برادر عزیز من هنوز در منیت خود اسیرم وبه دعای خیر شما که همنشین شهدا گردیده ای محتاج محتاجم، ای عاشقی که با این قلب سوزانت و آتش گر گرفته درونت به دنبال احیاء یاد ونام وخاطره شهدای عزیز تر از جان هستی بدان که شخص عاشق، هم باید بر لطف خدا عاشق باشد وهم بر قهر خدا.......عاشقم بر لطف و بر قهرش به جد این عجب من عاشق این هردو ضد عشق از اول سر کش و خو نی بود تا گریزد آنکه بیرونی بود ای عزیزی که قلبت به لطافت برگ گل محمدیست و عطرت فضای معنوی را فراگرفته است بدان که شهدا چنین عشاقی بودند که به چنین درجاتی نائل گشتند و اکنون اگر شما هم عاشقی بدانکه در عشق صبر باید تا وصل رو نماید کینجا بکار ناید تدبیر کاردانان ای برادر عزیزلازمه رسیدن به این کمالات و مقامات و مراحلی که بیان نمودید به اینست که از الفاظ عبور کرد ، اگر دیدید کسی این الفاظ ، که آتش درون انسان را شعله ور میکند به زبان جاری کرد گمان مبرید که خود به چنین مقاماتی رسیده است .ازاینکه مزاحم شدم مرا ببخشید.ارادتمند شما سید حسین فاطمی. اللهم اغفر لی [ شنبه 91/5/14 ] [ 11:0 صبح ] [ ناصری ]
[ نظر ]
جان به جانان عرضه کردن عاشقان را عار نیست مفلسان را با کریمان کارها دشوار نیست در ضیافت الهی چهره زیبایت نقاب خلقت را گسست یعنی که خداوند به وجود کریمت بندگانش را خواهد نواخت با تشکر از سرکار خانم سعیده رحیم پور [ جمعه 91/5/13 ] [ 10:38 عصر ] [ ناصری ]
[ نظر ]
بسم الله الرحمن الرحیم میلاد باسعادت پر از نور دومین امام همام و خورشید آسمان امامت و ولایت امام حسن مجتبی(ع) بر همه شیعیان ولایتمدار مبارک باد. امام حسن مجتبى علیه السلام در روز عید فطر، گروهى را دید که مشغول بازى و خنده بودند. حضرتش در حالى که به آنان اشاره مىکرد به اصحاب خویش فرمود: خداوند عزّ و جلّ، ماه رمضان را میدان مسابقه براى بندگان خود قرار داده است، تا با طاعت و عبادت خود براى رسیدن به رضوان و خشنودى خداوند از یک دیگر سبقت گیرند. گروهى در این میدان تاختند و به خشنودى الهى فائز شدند. عدهاى دیگر نیز عقب افتادند و تقصیر کردند و زیان دیدند. شگفتا و بسیار شگفتا! که در چنین روزى، عدّهاى به خنده و بازى مشغول باشند! روزى، که نیکوکاران در آن پاداش مىگیرند، و تقصیرکاران زیان مىبینند. قسم به خدا، که اگر حجاب از میان برخیزد و پرده کنار رود، بىتردید فرد نیکوکار، پرونده اعمال خود را مىبیند، و بدکردار، گرفتار زشتکارى خویش خواهد شد از حضرت امام حسن مجتبى- علیه السّلام- رسیده که فرمود: کسى که دنیا را دوست دارد خوف آخرت از دل او مىرود. و کسى که زیاد براى دنیا حرص بزند غیر از دورى از دنیا بهره نمىبرد و سبب مىشود که بسیار مورد بغض و عداوت خدا قرار گیرد [ جمعه 91/5/13 ] [ 6:12 عصر ] [ ناصری ]
[ نظر ]
ادعونی استجب لکم...
آمرزش اهل توبه: التماس دعا با تشکر از همسفر خوبمان جناب آقای بیابان نورد [ سه شنبه 91/5/10 ] [ 11:45 عصر ] [ ناصری ]
[ نظر ]
در روایتی از مسلم آمده که هر عمل فرزند آدم چند برابر میشود نیکی به ده برابرش تا هفتصد برابرش - الله تعالی فرمود: مگر روزه که همانا از برای من است و من بدان پاداش میدهم - شهوت و طعام خود را به دستور من میگذارد و برای روزه دار دو شادی است یک شادی در وقت افطار ش و یک شادی در وقت ملاقات با پروردگارش و بوی دهن روزه دار در نزد خدای متعال از بوی مشک بهتر است.
[ یکشنبه 91/5/8 ] [ 5:25 عصر ] [ ناصری ]
[ نظر ]
بسم الله الرحمن الرحیم غم زمانه خورم یا فراق یار کشم به طاقتی که ندارم کدام بار کشم نه قوتی که توانم کنار جستن از او نه قدرتی که به شوخیش در کنار کشم نه دست صبر که در آستین عقل برم نه پای عقل که در دامن قرار کشم چو میتوان به صبوری کشید جور عدو چرا صبور نباشم که جور یار کشم این اشعار را خطاب به همه عزیزان هم سفر بخصوص مدیر محترم کاروان که نمک گیر محبتهایشان شده ام مینویسم ، ای عزیزان همسفر و یا ایها المدیر یاری اندر کس نمیبینم یاران را چه شد دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد گوی توفیق و کرامت در میان افکنده اند کس به میدان در نمی آید سواران را چه شد . برادران عزیز این رسم رفاقت و دوستی نیست که همدیگر را زود فراموش کنیم این که گفته اند دوری دوستی مثل اینکه حقیقت دارد ؟!، خواهران وبرادران عزیز و جناب آقای مدیر محترم ای دوست با وفا ،لا اقل با یک پیامک کوتاه بر روی وبلاگ از سلامتی یکدیگر با خبر شویم . بیا سوته دلان با هم بنالیم که قدر سوته دل ، دل سوته دونه دلم از دست خوبان گیچ و ویجه مژه بر هم زنم خونابه ریجه
قال الصادق (ع) : إِنَّ مِنْ حَقِ الْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ الْمَوَدَّةَ لَهُ فِی صَدْرِه امام جعفر صادق (ع) میفرمایند: هر گاه دوستى و محبت کسى را در دل دارى، با خبرش کن که پایه دوستى میان شما استوارتر خواهد گشت. دوستان عزیز در این شبهای ماه مبارک رمضان دست دعا به آسمان بلند کنیم و برای سربلندی کشور عزیزمان و حفظ این نظام مقدس جمهوری اسلامی و شفای مریضان و معلولین و مجروحین سالهای جنگ دعا کنیم دعا کنیم برای فرج مولایمان حضرت صاحب الزمان دعا کنیم برای سلامتی و طول عمر با خیر و برکت رهبر عزیزمان و دعا کنیم برای پیروزی نهائی تمام شیعیان جهان بر مستکبران و از خداوند شادی روح امام خمینی (ره) و همه شهدای عزیزو متعالی کردن مقاماتشان را طلب کنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد. یاد دار همه عزیزان،سید حسین فاطمی ساعت 2 بامداد شب هشتم ماه مبارک رمضان [ یکشنبه 91/5/8 ] [ 2:0 صبح ] [ ناصری ]
[ نظر ]
انسان در این دنیا مسافر است و تا به دارالقرار نرسد آرام نمی گیرد1 مسافری که می پرسد: از کجا آمده ام؟ آمدنم بهر چه بود؟ سال ها فکر من این است و همه شب سخنم که چرا غافل از احوال دل خویشتنم؟ از کجا آمده ام؟ آمدنم بهر چه بود؟ به کجا می روم آخر؟ 2 وای؛ از روزی که فراموش کند مسافر است و قصد ماندن کند! اگر می خواهید مسافر باشید... حرکت پر شتاب خود را با بازگشت به خویشتن آغاز کنید.3 + رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق واجعلنی من لدنک سلطانا نصیرا + برای یافتن حقیقت پا به این ایستگاه گذاشتم؛برای یافتن خودم و ساختن زندگی بهتر (دنیوی و اخروی) با تشکر از سرکار خانم سمیه سادات خادم از همسفران و زائرین حج دانشجوئی 1 - آیت الله جوادی آملی 2 - مولانا 3 - مقام معظم رهبری [ چهارشنبه 91/5/4 ] [ 2:52 صبح ] [ ناصری ]
[ نظر ]
سلام و درود بر شما دوستان و همسفران گرامی با توجه به پیشنهاد خوب جناب آقای ناصری و حاج آقا فاطمی در خصوص گرد همایی و دیدار مجدد همسفران و به خاطر استقبال دوستان از این پیشنهاد، طبق نظر حاج آقا فاطمی، سه بازه زمانی در شهریور ماه به شرح زیر به نظرسنجی گذاشته می شود: 1. دهه اول شهریور 2. دهه دوم شهریور 3. دهه سوم شهریور دوستان لطفا اعلام کنند که با کدام یک از این سه گزینه بیشتر موافقند. ضمنا اگر تاریخ خاصی در شهریور مد نظرتون هست میتونید ذکر کنید تا بررسی شود. با تشکر فراوان س. رحیم پور [ چهارشنبه 91/4/28 ] [ 6:18 عصر ] [ ناصری ]
[ نظر ]
با تشکر از جناب آقای شفیعی سلام حاج آقای فاطمی تأثیر یک آیه از قرآن :شخصی وارد مسجد پیامبر (ص) شد و به پیامبر(ص)عرض کرد:«ای رسول خدا! به من قرآن بیاموز.» پیامبر(ص) او را به یکی از یارانش سپرد. آن صحابی، دست این شخص را گرفت و او را به کناری برد و سوره ی زلزال را برای او خواند تا رسید به این آیه: فَمَنْ یعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیراً یرَهُ وَ مَنْ یعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرّاً یرَهُ. وهر کس به مقدار اندکی نیکی کند، آن را می بیند و هر که به مقدار اندکی بدی کند، آن را می بیند. آن مرد کمی اندیشید و به خواننده ی آیه گفت:«آیا این جمله ،وحی است؟» او در پاسخ گفت: «آری». آن مرد، گفت:«من درس خود را از همین آیه آموختم»؛ یعنی همین آیه برای موعظه و نشان دادن راه راست و پیمودن آن کافی است!» سپس آن صحابی به حضور رسول خدا(ص) رسید و گفت آن مرد،مطلب را دریافت و گفت همین آیه بس است و من درسم را گرفتم. پیامبر(ص)فرمود:«دَعُوُه فَاِنَّهُ فَقِهَ؛ او را آزاد بگذارید که حقیقت را دریافت و شناخت.»1 گفتنی است عبد اللّه بن مسعود می گفت: «محکم ترین آیه در قرآن همین آیه است.»(یعنی در میان آیات محکمات، روشن ترین آن ها همین دو آیه است)2 پی نوشت :1.تفسیر قرطبی ،ج10،ص527 (ذیل سوره ی زلزال). 2.تفسیر مجمع البیان، ج1، ص527؛ تفسیر قرطبی، ج1، ص527. [ چهارشنبه 91/4/28 ] [ 11:0 صبح ] [ ناصری ]
[ نظر ]
|
||
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |