• وبلاگ : حج دانشجويي شيراز
  • يادداشت : الهي
  • نظرات : 0 خصوصي ، 6 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + نيک پور 

    9. توطئه‏هاي معتصم عباسي، ام الفضل و جعفر بن مأمون عليه امام جواد عليه السلام.
    10. مسموم شدن امام جواد عليه السلام، توسط همسرش، ام الفضل و به شهادت رسيدن آن حضرت، در اواخر سال 220 هجري.

    امام جواد عليه السلام را همه مسلمانان عالمي بزرگ مي دانستند. ايشان انساني بردبار، نيكو سخن، عابد و بسيار باهوش بودند. حديثهاي بسياري از آن امام، در كتابهاي حديث، از جمله عيون اخبار الرضا، تحف العقول، مناقب، بحارالانوار و ........ نقل شده است.

    نياز مؤمن به سه چيز:
    «أَلْمُؤْمِنُ يَحْتاجُ إِلي تَوْفيق مِنَ اللّهِ، وَ واعِظ مِنْ نَفْسِهِ، وَ قَبُول مِمَّنْ يَنْصَحُهُ.»:
    مؤمن نياز دارد به توفيقي از جانب خدا، و به پندگويي از سوي خودش، و به پذيرش از كسي كه او را نصيحت كند.

    استوار كن، آشكار كن!
    «إِظْهارُ الشَّيْءِ قَبْلَ أَنْ يُسْتَحْكَمَ مَفْسَدَةٌ لَهُ.»:
    اظهار چيزي قبل از آن كه محكم و پايدار شود سبب تباهي آن است.

    قطع نعمت، نتيجه ناسپاسي
    «لا يَنْقَطِعُ الْمَزيدُ مِنَ اللّهِ حَتّي يَنْقَطِعَ الشُّكْرُ مِنَ الْعِبادِ.»:
    افزوني نعمت از جانب خدا بريده نشود تا آن هنگام كه شكرگزاري از سوي بندگان بريده شود.

    تأخير در توبه
    «تَأخيرُ التَّوْبَةِ إِغْتِرارٌ وَ طُولُ التَّسْويفِ حَيْرَةٌ، وَ الاِْعْتِذارُ عَلَي اللّهِ هَلَكَةٌ وَ الاِْصْرارُ عَلَي الذَّنْبِ أَمْنٌ لِمَكْرِ اللّهِ «فَلا يَأْمَنُ مَكْرَ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ».»:
    (سوره اعراف، آيه 99) به تأخير انداختن توبه نوعي خودفريبي است، و وعده دروغ دادن نوعي سرگرداني است، و عذرتراشي در برابر خدا نابودي است، و پا فشاري بر گناه آسودگي از مكر خداست. «از مكر خدا آسوده نباشند جز مردمان زيانكار.»

    نوشته امام جواد (عليه السلام)
    «إِنَّ أَنْفُسَنا وَ أَمْوالَنا مِنْ مَواهِبِ اللّهِ الْهَنيئَةِ وَ عَواريهِ الْمُسْتَوْدَعَةِ يُمَتِّعُ بِما مَتَّعَ مِنْها في سُرُور وَ غِبْطَة وَ يَأْخُذُ ما أَخَذَ مِنْها في أَجْر وَ حِسْبَة فَمَنْ غَلَبَ جَزَعُهُ عَلي صَبْرِهِ حَبِطَ أَجْرُهُ وَ نَعُوذُ بِاللّهِ مِنْ ذلِكَ.»:
    حضرت جوادالأئمّه (عليه السلام) به خطّ خود نوشت: جان و دارايي ما از بخششهاي گواراي خداست و عاريه و سپرده اوست، هر آنچه را كه به ما ببخشد، مايه خوشي و شادي است و هر آنچه را بگيرد، اجر و ثوابش باقي است. پس هر كه جزعش بر صبرش غالب شود اجرش ضايع شده و از اين [صفت] به خدا پناه ميبريم.

    + نيک پور 
    اصحاب
    1. ابو جعفر، احمد بن محمد بن ابي نصر، معروف به بزنطي كوفي.
    2. ابومحمد، فضل بن شاذان بن خليل ازدي نيشابوري.
    3. ابو تمّام، حبيب بن اوس طايي.
    4. ابوالحسن، علي بن مهزيار اهوازي.
    5. ابو احمد، محمد بن ابي عمير.
    6. محمد بن سنان زاهري.
    7. علي بن عاصم كوفي.
    8. علي بن جعفر الصادق عليه السلام.
    9. اسماعيل بن موسي كاظمعليه السلام.
    10. ابراهيم بن محمد همداني.

    اصحاب و ياران امام جواد عليه السلام بيش از تعدادي است كه در اين جا به آنان اشاره شد. در برخي منابع اسلامي نام بيش از 270 نفر به عنوان اصحاب آن حضرت آورده شده است.

    زمامداران معاصر
    1. مأمون (218-196 ق.).
    2. معتصم (227-218 ق.).

    پس از شهادت امام رضا عليه السلام مأمون با امام محمدتقي عليه السلام رفتار نيكويي را در پيش گرفت و دخترش، ام الفضل را به عقد آن حضرت درآورد و آن حضرت را بر همه اطرافيان خويش اعم از عباسيان و علويان ترجيح وبرتري داد؛ اما معتصم عباسي با اين كه در ظاهر با آن حضرت، با اكرام و اعزاز رفتار مي‏كرد، ولي در واقع دشمني آن حضرت و آل علي عليه السلام را در سينه داشت و در صدد تحقير و نابودي آنان بر مي‏آمد.

    رويدادهاي مهم
    1. عزيمت امام رضا عليه السلام، پدر بزرگوار امام جواد عليه السلام، از مدينه به خراسان به اجبار مأمون عباسي، در سال 200 هجري.
    2. شهادت امام رضا عليه السلام، در خراسان، به دست مأمون عباس در سال 203 هجري.
    3. فراخواني امام محمد تقي عليه السلام به بغداد، توسط مأمون عباسي.
    4. تزويج ام الفضل، دختر مأمون به امام محمد تقي عليه السلام، توسط مأمون و اظهار نگرانيِ عباسيان از اين مسأله.
    5. بازگشت امام جواد عليه السلام از بغداد (پايتخت عباسيان) به حجاز به بهانه انجام مراسم حجّ بيت اللّه الحرام.
    6. وفات مأمون عباسي، در سال 218هجري.
    7. به خلافت رسيدن معتصم عباسي پس از وفات مأمون.
    8. فراخوانيِ مجدد امام محمدتقي عليه السلام به بغداد، از سوي معتصم عباسي، در اوائل سال 220 هجري.
    + نيک پور 
    نسب پدري: امام رضا، علي بن موسي بن جعفر بن محمدبن علي بن حسين بن علي بن ابي‏طالب عليه السلام.

    نام مادر: سبيكه، يا سكينه مرسيه و يا درّه كه حضرت رضا عليه السلام او را خيزران ناميد.
    وي از اهالي «نوبه» و از خاندان ماريه قبطيه، مادر ابراهيم، پسر پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله و از زنان بزرگوار زمان خويش بود.

    مدت امامت: از زمان شهادت امام رضا عليه السلام، در آخر ماه صفر سال 203 هجري تا ذي قعده سال 220 هجري، به مدت شانزده سال و نه ماه.

    تاريخ و سبب شهادت: امام جواد عليه السلام پس از چندي به سفر حج رفتند و از آنجا به مدينه بازگشتند، و پايان خلافت مامون در آن شهر ساكن بودند. پس از مرگ مامون به دستور معتصم عباسي، در سال 220 هـ.ق، به همراه همسرش ام الفضل، به بغداد رفتند و در آخر ذي قعده همان سال در سن 25 سالگي، به وسيله زهري كه همسرش، ام الفضل، دختر مأمون به تحريك برادرش، جعفر بن مأمون و عمويش، معتصم عباسي، به آن حضرت خورانيد، به شهادت رسيدند.

    محل دفن: مقابر قريش بغداد، در جوار قبر شريف جدشان، امام موسي كاظم عليه السلام كه هم اكنون به كاظمين معروف است.
    همسران: 1. سمانه مغربيه. 2. ام الفضل، دختر مأمون. 3. زني از خاندان عمّار ياسر.
    فرزندان: 1. ابوالحسن امام علي النّقي عليه السلام. 2. ابو احمد موسي مبرقع. 3. ابو احمد حسين. 4. ابو موسي عمران. 5. فاطمه. 6. خديجه. 7. ام كلثوم. 8. حكيمه. همچنين گفته شده كه زينب، ام محمد، ميمونه و امامه نيز از فرزندان آن حضرت بوده‏اند.

    + نيک پور 
    نام: محمد.
    كنيه: ابو جعفر ثاني.
    القاب: تقي، جواد، مرتضي منتجب، مختار، قانع و عالِم.
    منصب: معصوم يازدهم و امام نهم شيعيان.
    تاريخ ولادت: نوزدهم ماه مبارك رمضان سال 195 هجري.

    همچنين هفدهم و پانزدهم ماه رمضان نيز نقل شده است؛ اما مشهور بين شيعيان، دهم رجب سال 195 هجري مي‏باشد. در دعاي ناحيه مقدسه نيز آمده است: «اللَّهُمَّ اِنّي‏ اَسْئَلُكَ بِالْمَوْلُودَيْنِ في‏ رَجَبٍ، مُحَمَّدِ بْنِ عَليٍّ الثَّاني وَابْنِهِ عَليِّ بْنِ مُحَمَّدٍ المُنْتَجَبِ»(1).

    محل تولد: مدينه مشرفه، در سرزمين حجاز (عربستان سعودي كنوني).
    + نيک پور 


    اي شيعه بزن ناله و فرياد امشب
    از غربت آن غريب کن ياد امشب
    مسموم شد از زهر، جواد بن رضا
    در حجره ي در بسته ي بغداد امشب

    ابن الرضا به حجره غريبانه جان سپرد
    او شمع جمع بود و چو پروانه جان سپرد
    مسموم شد ز زهر جگر سوز اُمّ فضل
    از روي شوق در ره جانانه جان سپرد