ما به تو چيزهاي زيادي آموختيم... چگونه بخوري، چگونه لباس بپوشي .... و چگونه با زندگي مواجه شوي .
هنگامي
که در زمان صحبت، موضوع بحث را از ياد مي بريم، به ما فرصت کافي بده که به
ياد بياوريم در چه مورد بحث ميکرديم و اگر نتوانستيم به ياد بياوريم، از
ما عصباني نشو.
مطمئن باش که آنچه براي ما مهم است با تو بودن و با تو سخن گفتن است نه موضوع بحث!
اگر مايل به غذا خوردن نبوديم، ما را مجبور نکن. به خوبي مي دانيم که چه وقت بايد غذا بخوريم .
هنگامي که پاهاي خسته مان به ما اجازه راه رفتن نمي دهند ....
دستانت را به ما بده ... همانگونه که در کودکي اولين گامهايت را به کمک ما برداشتي .
و
اگر روزي به تو گفتيم که نمي خواهيم بيش از اين زنده باشيم و دوست داريم
بميريم ... عصباني نشو. روزي خواهي فهميد که ما چه مي گوييم.
تو
نبايد از اينکه ما را در کنار خود مي بيني احساس غم، خشم و ناراحتي کني.
تو بايد در کنار ما باشي و ما را درک کني و ما را ياري دهي، همانگونه که ما
تو را ياري کرديم که زندگي ات را آغاز کني.
ما را ياري کن در راه رفتن. ما را با عشق و صبوري ياري ده که راه زندگي مان را به پايان ببريم.
ما نيز پاداش تو را با لبخندي و عشقي که همواره به تو داشته ايم خواهيم داد.
دوستت داريم فرزندم.
پدر و مادر تو