پروانه ي ما سوختنش بسته به حال است
با طلعت مهمان نشود طالع ما جفت
رحم است بر آن ميو? بدبخت که کال است
بايد که سر از خويش به تقصير بگيريم
با تيغ زند هر که سر خويش حلال است