دوباره بال وپر پروازم درآمددوباره عشق سويم با سر آمدگشتم کبوتر تا ديار خانه زاديتنها همين کار از دل عاشق برآمدقصد زيارت کردم و اوجي گرفتمروحي مرا در چار چوب پيکر امددور حرم چرخي زدم ديدم برايجارو کشيدن جبرئيل شهپر آمدبستم دخيلم را به يک جسم مشبکگويا صدايي از دل آهن بر آمدخوش آمدي اي زائر شوريده حالمدلتنگ تو بودم در آفاق خيالم