حج دانشجویی شیراز کاروان سفیر
| ||
ترجمه: متهم است … زنده یا مرده، احتیاط کنید بسیار خطرناک است. یک راهبه می تواند سر تا پای خود را بپوشاند تا زندگیش را وقف عبادت کند، درست است؟ اما چرا وقتی یک زن مسلمان این کار را انجام دهد، مورد ملامت قرار میگیرد؟ وقتی زنی در غرب خانه داری کند وبه تربیت کودکانش بپردازد مورد ستایش وتقدیر جامعه قرار گرفته فداکارشمرده میشود اما اگر همین کار را زن مسلمان انجام دهد مورد ملامت قرار می گیرد. حقوق وآزادی هر دختری ایجاب می کند که به دانشگاه برود وهرچه را دلش میخواهد می تواند بپوشد اما دختر با حجاب مسلمان از ورود به دانشگاه منع می شود. اگر کودکی به موضوعی علاقمند باشد باید آن را رشد ونمو داد اما اگر علاقمند به اسلام باشد باشد فایده ای ندارد. اگر شخصی جان خود را بخاطر نجات دیگران به خطر اندازد شجاع ودلیر خوانده می شود وهمه جامعه او را محترم می شمارند اما اگر فلسطینی باشد وسعی کند فرزندش یابرادرش را نجات دهد تا مبادا دستش بشکند یا ازمادرش دفاع کند تاکه مورد تجاوزقرار نگیرد یا از منزلش دفاع کندتاکه ویران نشود به او تروریست می گویند. اگر یک یهودی شخصی را بکشد هیچ ربطی به دین یهودیت ندارد .اما اگر مسلمانی به جرمی متهم شود اسلام را متهم اصلی می دانیم. هر مشکلی که پیش اید ما انواع راه حل ها را می پذیریم اما اگر اسلام راه حل نشان دهد حتی حاضر نیستیم به آن نگاه کنیم. وقتی کسی ماشین خوبی را به شیوه نادرستی براند کسی ماشین را مقصرنمی داند اما اگر مسلمانی خطا کند یا درست برخورد نکند مردم ما می گویند اسلام مقصر است !! بدون نیم نگاهی به قوانین وشرع اسلام, مردم ما هرآنچه که رسانه ها می گویند باور دارند , اما سؤال اینجاست که قرآن چه می گوید! چرا, چون او مسلمان است !
من مسلمانم مرا بکش وآن را هزینه های تحمیلی(اضافی) نام ده و دارائیم را غارت کن, به وطنم تجاوز کن , راهبرم را تو تعیین کن ونام آن را دمکراسی بگذار. [ دوشنبه 91/8/1 ] [ 6:36 عصر ] [ ناصری ]
[ نظر ]
اکنون بقیع سومین گوهر بی بدیل خود را در آغوش می گیرد. گوهری که نور سینه اش، راه بین زمین و آسمان را کوتاه تر کرده است.
شهادت جان گداز بنیان گذار نهضت علمی علوی و شکافنده علوم الهی، حضرت امام محمد باقر علیه السلام تسلیت باد. [ دوشنبه 91/8/1 ] [ 2:40 عصر ] [ ناصری ]
[ نظر ]
عزیزی که خودرایکی ازهمسفران معرفی کرده اندپیشنهادجالبی داده اندببینید: سلام حاج آقا [ شنبه 91/7/29 ] [ 4:51 عصر ] [ ناصری ]
[ نظر ]
گفتم: خستهام. گفتی: لاتقنطوا من رحمة الله .:: از رحمت خدا نا امید نشید (زمر/53) ::. گفتم: هیشکی نمیدونه تو دلم چی میگذره. گفتی: ان الله یحول بین المرء و قلبه .:: خدا حائل هست بین انسان و قلبش! (انفال/24) ::. گفتم: غیر از تو کسی رو ندارم. گفتی: نحن اقرب الیه من حبل الورید .:: ما از رگ گردن به انسان نزدیکتریم (ق/16) ::. گفتم: ولی انگار اصلا منو فراموش کردی! گفتی: فاذکرونی اذکرکم .:: منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره/152) ::. گفتم: تا کی باید صبر کرد؟ [ جمعه 91/7/28 ] [ 11:11 صبح ] [ ناصری ]
[ نظر ]
باز بیا نقره بکوب طلا بریز پولک بپاش با تشکر از جناب آقای نیک پور [ چهارشنبه 91/7/26 ] [ 5:30 عصر ] [ ناصری ]
[ نظر ]
[ سه شنبه 91/7/25 ] [ 10:50 عصر ] [ ناصری ]
[ نظر ]
کنیه: ابو جعفر ثانی. القاب: تقی، جواد، مرتضی منتجب، مختار، قانع و عالِم. منصب: معصوم یازدهم و امام نهم شیعیان. تاریخ ولادت: نوزدهم ماه مبارک رمضان سال 195 هجری. همچنین هفدهم و پانزدهم ماه رمضان نیز نقل شده است؛ اما مشهور بین شیعیان، دهم رجب سال 195 هجری میباشد. در دعای ناحیه مقدسه نیز آمده است: «اللَّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِالْمَوْلُودَیْنِ فی رَجَبٍ، مُحَمَّدِ بْنِ عَلیٍّ الثَّانی وَابْنِهِ عَلیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ المُنْتَجَبِ»(1). محل تولد: مدینه مشرفه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودی کنونی). [ سه شنبه 91/7/25 ] [ 1:47 عصر ] [ ناصری ]
[ نظر ]
ای شیعه بزن ناله و فریاد امشب ابن الرضا به حجره غریبانه جان سپرد شهادت مظلومانه امام جواد (ع) تسلیت باد با تشکر از جناب نیک پور [ سه شنبه 91/7/25 ] [ 1:33 عصر ] [ ناصری ]
[ نظر ]
الهی تو بخشنده ترین و زیباترینی ، گوهر اشک میخری دل شکسته میخواهی ، و عمل بی ریا میپذیری . ما را از گناه سبکبار کن و دیدگانمان را اشکبار و قلبمان را به عشق خودت گرفتار . . . [ یکشنبه 91/7/23 ] [ 10:33 صبح ] [ ناصری ]
[ نظر ]
سر تا پای خودم را که خلاصه میکنم، میشوم قد یک کف دست خاک که ممکن بود یک تکه آجر باشد توی دیوار یک خانه یا یک قلوه سنگ روی شانه یک کوه یا مشتی سنگریزه، تهته اقیانوس؛ یا حتی خاک یک گلدان باشد؛ خاک همین گلدان پشت پنجره یک کف دست خاک ممکن است هیچ وقت هیچ اسمی نداشته باشد و تا همیشه، خاک باقی بماند، فقط خاک اما حالا یک کف دست خاک وجود دارد که خدا به او اجازه داده نفس بکشد ببیند، بشنود، بفهمد، جان داشته باشد یک مشت خاک که اجازه دارد عاشق بشود انتخاب کند، عوض بشود، تغییر کند وای، خدای بزرگ! من چقدر خوشبختم.من همان خاک انتخاب شده هستم همان خاکی که با بقیه خاکها فرق میکند من آن خاکی هستم که خدا از نفسش در آن دمیده من آن خاک قیمتیام که می خواهم تغییر کنم…انتخاب کنم وای بر من اگر همین طور خاک باقی بمانم الهی توفیقم ده که بیش از طلب همدردی، همدردی کنم بیش از آنکه مرا بفهمند، دیگران را درک کنم پیش از آنکه دوستم بدارند،دوست بدارم زیرا در عطا کردن است که می ستانیم و در بخشیدن است که بخشیده می شویم.
خدایا شکرت [ شنبه 91/7/22 ] [ 10:53 صبح ] [ ناصری ]
[ نظر ]
|
||
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |